تاریخچه و ادبیات پیشینه
نگاهی به تاریخچهی آموزشی پیش از دبستان در جهان در تاریخ آموزش و پرورش دوران کودکی، کودکستانها نسبت به مهد کودک ریشههای عمیقتری دارند. اگرچه آغاز رشد کودکستانها در اروپا ثمره تفکر و نوشتههای کمینوس، روسو، پستالوژی و هربارت میباشد. ولی در حقیقت این فرد یک فروبل آلمانی بود که اولین کودکستان را در سال ۱۸۳۷ در بلانکنبرگ آلمان بنا نهاد.
فروبل یک رشته فعالیتها را برای کودکان ۳ تا ۶ ساله طرحریزی کرد. این سری فعالیتها را بر
اساس فلسفه مذهبی عرفانی وحدت انسان و طبیعت، انسان و خدا و انسان و سایر افراد بشر استوار بود. استفاده از مباحثی چون هدایا، پیشهها و بازیهای مادر و نیز مراقبت از گیاهان و جانوران مجموعه کاراصلی باغ کودکان فروبل تشکیل میداد.
از میان تالیفات میتوان به کتابهای خود زندگینامه، تربیت همگام با رشد، تربیت بشر و تربیت کودکستانی و بازیهای مادر اشاره کرد.
باغ فروبل به شکل یک حرکت فرهنگی به تدریج توسعه یافت و کودکستانهای متعددی در نقاط مختلف آلمان تاسیس شد. با گسترش کودکستانی نیاز به تربیت مربیان کودک محسوس بود. طولی نکشید که موسسات تربیت مربی عدهای از زنان جوان آلمانی را به عنوان دانشجو فرا خواندند. البته ابتدا مربیان از میان مردان انتخاب میشدند. بعدها فروبل پس از ازدواج با استخدام مربیان زن برای آموزش در کودکستانها موافقت کرد.
با آغاز قرن بیستم نوعی دگرگونی در آموزش کودکستان آمریکا پدید آمد متخصصان تعلیم و تربیت به این نتیجه رسیدند که فروبل اصول خاص تعلیم و تربیت کودکان را کشف کرده است. اصولی که در همه زمانها به همه کودکان مربوط میشود. گروهی از مربیان آزادی خواه دریافتند که فلسفه آموزشی فروبل خود بسیار پر معنیتر از روشهای خاصی است که از آن فلسفه نشات میگیرد. اصلاح آموزش کودکستان طی دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ ادامه یافت و به ایجاد کودکستانهای آمریکایی منجر شد. از دهه ۱۹۲۰ تاکنون عواملی بسیاری در گسترش آموزش کودکستانی دخالت داشتند.
ایجاد مهد کودک و توسعه فرهنگی آن جدا از کودکستانها صورت گرفت. راشل و ماگارت مک میلان با تجربهای که از کلینیکهای درمانی انگلستان درمورد کودکان بی نهایت کسب کرده بودند، مهدکودک را مکانی برا ی پیشگیری بیماری فکری و جسمی کودکان میدانستند. این نوع بیماری در محلات کثیف و پرجمعیت شهر بسیار شایع بود. فلسفه اصلی آموزش و پرورش در مهد کودک بر پایه مراقبت غذایی و پرورشی استوار شد.
ادبیات و پیشینه
در پرژوهشی بررسی تاثیر آموزش قبل از دبستان بر درک مطلب و سرعت خواندن در پایه اول ابتدایی مدارس قم در سال تحصیلی ۸۵-۸۴ مورد بررسی قرار گرفت جامعه آماری این تحقیق دانش آموزان دختر و پسر پایه اول ابتدایی شهم قم می باشد.طبق نتایج بدست آمده در سطح معناداری ۹۵ درصد بین دانشآموزان با تجربه بودند در درک مطلب و سرعت خواندن تفاوت معنا داری وجود دارد. همچنین بین دختر و پسر آمادگی رفته و دختر و پسر آمادگی نرفته در درک مطلب و سرعت خواندن تفاوت معناداری وجود ندارد.
آمادگی کودک برای ورود به مدرسه جوانب گوناگونی دارد. رشد مهارتهای زبانی یکی از مهم ترین آنها است. توانایی تشخیص حروف الفبای هر زبان بازشناسی حروف دیگر اساس فراگرفتن خواندن است. شروع فراگیری حروف الفبا در بسیاری از کودکان در سالهای پایان دوره پیش از دبستان صورت میپذیرد.
در اهمیت و ضرورت این پژوهش به مورد توجه قرار گرفتن پیش دبستانی در عصر جدید گفته است و اینکه والدین و مربیان مشتاق هستند که کودکان این دوره آموزشی را حتما بگذرانند و به خواندن اهمیت ویژهای داده (خواندن و نوشتن غالبا مترادف با هم استعمال میشود چرا که تا نوشتن تحقق نیابد، خواندن ضرورت نمییابد. بر عکس هر نوشتهای فقط در صورتی جلوه خارجی مییابد که خوانده شود)
و وظایف پیش دبستانی را رشد ارتباطات اجتماعی و خود یاری آموزش مقدماتی خواندن و نوشتن و حساب کردن و پرورش ذوق کودکان در زمینههای تفاوت فردی آنان در جهت وصول به هدفهای اصلی و جزئی دانسته است. و هدف اصلی این تحقیق این است که اهمیت دوره پیش دبستانی را بر سرعت و درک مطلب خواندن در کلاس اول ابتدایی را مورد بررسی قرار دهد.
و در این پژوهش به فعالیت خواندن پرداخته است و خواندن را فعالیتی هدفمند است که مستلزم تنظیم فعالیتهای شناختی گسترده برای رمزگشایی، درک و یادگیری از متن است. خواندن یک فعالیت چند بعدی به حساب میآید که در آن خواننده استنتاج میکند و دانش قبلی را به تکلیف خواندن پیوند میزند خواندن توانایی استخراج اطلاعات بینایی از متن و درک معنای آن است تعدادی از محققین «خواندن» را به عنوان فرآیند پایهای زبان به حساب میآورند که ضمن آن معنای متن بدست آمده و حصول توانایی شناختی، زبان و دانش قبلی است.
با توجه به نتایج بدست آمده و تاثیر آموزش پیش دبستانی بر سرعت خواندن و درک مطلب دانشآموزان ایجاد کلاسهای پیش از دبستان امری مهم میباشد امروز اهمیت و ضرورت آموزش و پرورش در دوره پیش از دبستان از گذشته مورد نظر است. افزایش روز افزون متقاضیان آموزش های این دوره، نیاز والدین مشاغل و نیاز جامعه، ضرورت تهیه برنامههای کیفی و غنی را دراین دوره نشان میدهد. تحقیقات انجام شده در سالهای اخیر نشان دهنده تاثیر برنامههای غنی و برنامهریزی آموزشی و درسی مطلوب، برای گروههای سنی مختلف کودکان است. مهمترین این که نتایج تحقیقات موید سرمایه گذاری بیشتر کودکان و سالهای تحصیلی بعد از گذرانیدن دوره پیش از دبستان است. دوران نخستین کودکی زمان رشد سریع کودکان محسوب میشود و در اهمیت آن از زوایا مختلف بحث بسیار است. (مفیدی، ۱۳۷۲)
به هر حال آغاز شکل گیری این دوره از آموزشهای درست همانند زندگی یک نوزاد یک انسان است یعنی دورهای کند، تدریجی و وابسته به تغذیه مراقبت افراد دیگر را پشت سر گذرانیده است. تا از اهمیت و حساسیت امروزی در زندگی کودکان برخوردار شده است در ضرورت آموزشهای اولیه بیان محکمی در گفتار بزرگان در علم کودکی همانند نقش بر سنگ میماند و یا «خشت اول گر نهاد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج» وجود دارد. به عقیده جان اموس کمنیسوس مربی بزرگ چک اسلواکی آغاز آموزش و پرورش در دوران اولیه کودکی را از دامان مادر میدانست ولی در فصل هفتم کتاب هنر بزرگ آموزش
میگوید: «آموزش و پرورش، در سالهای اولیه، زندگی به بهترین وجه صورت میگیرد و تنها در صورت برخورداری از چنین آموزشی، موفقیتهای بعدی امکان پذیر است. هر چیز به هنگام تازگی به سهولت و راحتی بیشتر میتواند شکل داده شود، زیرا قابلیت تغییر پذیری بیشتری برخوردار است. بر عکس به نگاه از دست دادن تازگی، سخت تر شده و قابلیت انعطاف و تغییر پذیری خود را نیز از دست میدهد و پذیرش کمتری دارد»
بسیاری از اندیشمندان معتقدند که آموزش و پروش انسان از زمان تولد و گهواره یا دامان مادر آغاز میشود، و آنچه که بسیاری از افراد از قبل تعیین شده و ژنتیکی میدانند، در حقیقت در سالهای اولیه یاد گرفته میشود. اما اگر چه بزرگان بسیار، و تا مدتهای مدیدی از سالهای حساس سخن گفتهاند ولی بحث درباره حیات و موجودیت آموزش و پرورش دوران اولیه کودکی به عنوان یک ضرورت و به نحوی بسیار جدی تا قرن نوزدهم مورد نظر نبود. به عبارت بهتر مباحثی که اکنون مسلم و بدیهی فرض میکنیم، در ابتدا با احتیاط مطرح شده است: زیرا آموزش و پروش در دوران اولیه آن چیزی نبود که بین مادر وکودک در خانه، مزارع و سایر محلها رخ میداد. شایان به ذکر است، مهدکودکهای اولیه در محلهای فقیر نشین و نیازمند بسیاری از کشورها در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به این امید و اعتقاد شکل گرفته است که بهداشت نهایی و مطلوب را از طریق این گونه محیطهای اجتماعی بهبود بخشند.
امروزه بسیاری از اندیشمندان، سالهای پییش از دبستان را پرثمرترین سالها برای یادگیری و آموزش میدانند و معتقدند که کودک خردسال بیشتر از آنچه بعدها خواهد توانست، یاد میگیرد و ارتباطات و تداعیهای ذهنی اولیه او از چنان پایداری برخوردارند که در سالهای بعدی زندگی، چنین دوامین دارند.
کول (۱۹۹۱)، برنامه آموزش و پرورش پیش از دبستان را چنین تعریف کرده است:
کودک محور است و از رویکرد بازی و فعالیت پیروی میکند، محیط بازی محرکی رابرای تحول شناختی، کلامی و اجتماعی، عاطفی و جسمی کودک فراهم می آورد، کودکان را برای دوران ابتدائی آماده میکند. این برنامه مبنایی برای تحول خواندن، نوشتن وحساب کردن تشکیل میدهد، تعامل با محیط، مشارکت فعال در فعالیتهای گروهی و تواناییهای حل مسائل خلاق را در کودکان تقویت میکند، بر تدارک تجارب برای کودکان تاکید دارد به طوری که تحول مهارتهای مربوط به روند یادگیری آنها را تضمین کند، بر طراحی از قبل و جدول بندی و نظم در برنامهها تکیه دارد اما در عین حال نسبت به نیازهای کودکان انعطافپذیر است، به طور غیر مستقیم کنترل خود و انضباط درونی را در کودکان بهبود میبخشد (ترجمه مفیدی ۱۳۸۶)
محققانی چون کایله، بهاسین نشان دادهاند که چون بخش مهمی از یادیگری حروف الفبا به صورت غیر رسمی و قبل از شروع مدرسه صورت میگیرد، کودکان باید قادر به تشخیص بین حروف (حتی کلمات) نوشته شده درزبان خود مقایسه با حروف الفبا نا آشنا و بیگانه در زبانهای دیگر باشند.
در پژوهشی کاسله و همکاران وی تعداد ۱۵۳ کودک دختر و پسر را در تایوان هندوستان و ایالات متحده امریکا مورد آزمایش قرار دادند. کلیه کودکان را به سه گروه سنی تقسیم کرده و سپس آنها را به منظور دریافت چگونگی قدرت تشخیص حروف الفبایی چینی، هندی، لاتینی، مورد آزمون قرار دادند. نتایج این مطالعه، در کودکان جوامع مورد مطالعه قابل تعمیم بود دو گروه سنی جوانتر، قادر تشخیص حروف الفبا در زبانهای مختلف ارائه شده نبودند. برای مثال: کودکان آمریکایی، نمیتوانستند حروف b را از حروف w بهتر از دو حرف چینی تشخیص دهند. در حالی که گروه سنی بالاتر، یعنی کودکان سنین پنج و پنج و نیم ساله به نحو معنیداری، قدرت تشخیص بهتری داشتند و این در حالی است که هیچ نوع آموزش خواندن را دریافت نکرده بودند.
آمریکاییها در تشخیص حروف لاتین قابلیت تشخیص بهتری از خود نشان میدادهاند. (مفیدی ۱۳۷۲)
در اینجا سوال مطرح میشود که یافتههای چنین تحقیقی بیان کننده چه چیزی است. قسمتی از پاسخ با افزایش سن کودکان پیش دبستانی قدرت تمییز و تشخیص بهتری پیدا میکنند و قادر به بازشناسی حروف الفبا از یکدیگر میشوند. طبیعی است که یادگیری خواندن در این حد به رشد ورسش مغزی و دیگر عوامل درونی کودکان ارتباط دارد. اما با وجود این، عامل مهم توانایی و رشد اجتماعی کودک را نباید از نظر دور داشت و در حقیقت قسمت زیادی از آمادگی خواندن کودکان از عوامل اجتماعی نشات میگیرد.
در این تحقیقات بعضی کودکان که برنامههای آموزشی تلویزیونی را مورد مشاهده قرار داده بودند حتی در سن ۳ سالگی هم قادر به تشخیص و باز شناسی حروف از یکدیگر بودند. این گونه برنامهها که مورد علاقه کودکان، به طریق لذتبخش و دوست داشتتنی و غیررسمی حروف الفبا را به کودکان این سنین آموزش میدهند به هرحال با افزایش کتاب روزنامهها، اسباب بازیها و رسانهها (به ویژه تلویزیون) در محیط پیرامون کودکان این سنین و کسب تجربه از این طریق گامی اساسی در یادگیری و آمادگی کودکان برای خواندن برداشته میشود.
نتایج تحقیقات نشان داد که اگر برنامههای آموزشی اولیه در دوران قبل از دبستان غنی و مفید باشند و خانوادهها در رابطه با فرزندانشان آموزشهای دقیق دیده باشند در آن صورت کودکان در دوران ابتدایی از موفقیت و پیشرفت تحصیلی بهتری برخوردار خواهند بود
یافتههای انجام شده در داخل و خارج کشور:
کوزهگر قدیمی (۱۳۷۵) در تحقیقی با عنوان «بررسی پیشرفت تحصیلی کودکان که این دوره آمادگی را دیدهاند و مقایسه با کودکانی که دوره ندیدهاند» به این نتیجه رسید که کودکانی که دوره آمادگی را گذراندند با توجه به نظر آموزگارانش فعال تر از کودکانی هستند که این دروه را نگذراندهاند و همچنین هم در بحثهای کلاسی فعالتر شرکت میکنند و هم علاقهمندی بیشتری نسبت به مدرسه رفتن از خود نشان میدهند و در دروس مختلف پیشرفت زیادتری دارند.
صالحپور (۱۳۶۵) در تحقیق با عنوان «اثرات قبل از دبستان در آموزش ابتدایی» نشان داده است که دانش آموزان کودکستان رفته و نسبت به دانش آموزان کودکستان نرفته در کلیه دروس از میانگین بالاتری برخوردارند و تفاوت میانگین از لحاظ آماری معنیدار بوده است.
شیخ بهایی (۱۳۷۳)، درتحقیقی تحت عنوان «اثرات آموزش و پرورش قبل از دبستان (مکتب القرآن در دانشآموزان کلاسهای اول ابتدایی استان کرمان)» به این نتیجه رسید که کودکانی که دوره مکتبالقرآن را گذارنیدهاند از لحاظ پیشرفت تحصیلی موفقترند و از لحاظ رفتاراجتماعی، اجتماعیتر و از لحاظ تواناییهای حسی و حرکتی و خود یاری شخصی موفقتر و از لحاظ سازگاری عاطفی نیز سازگارترند.
سنگ بری (۱۳۷۲) در تحقیقی تحت عنوان «بررسی نقش آموزش یک ماهه پیش دبستانی در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پایه اول ابتدایی مناطق دو زبانه استان سیستان و بلوچستان» نشان داده است که آموزشهای یک ماهه پیش دبستانی تاثیرات مثبت بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه اول مناطق دو زبانه دارد و همچنین باعث اُنس بیشتر دانش آموزان به مدرسه و کاهش اثرات تداخلی منفی گویش محلی بر جریان آموزشی میشود.
نوروز زاده (۱۳۷۳)، به بررسی تاثیر آموزشهای پیش از دبستان بر کارآمدی دانش آموزان پایه اول تا سوم دبستانهای شهر بجنورد پرداخته است. طبق نتایج به دست آمده در سطح ۹۵ درصد تفاوتهای معناداری بین معدل سالانه پایه اول و دوم دانش آموزان با تجربه و بدون تجربه آموزشهای پیش از دبستان مشاهده نشد. اما در پایه سوم بین آنها تفاوت معنی داری مشاهده گردید
عیسی زاده (۱۳۶۵) تحقیقی پیرامون «تاثیر دوره آمادگی بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان کلاس پنجم منطقه ۱۳ آموزش و پرورش» انجام داده است. به این نتیجه رسید که دوره آمادگی بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان اثر مثبتی دارد.
مظفر عسگر نیا (۱۳۷۶)، تحقیقی پیرامون «تاثیر دوره آمادگی بر فهم خواندن دانش آموزان کلاس اول ابتدایی دو زبانه شهرستان ایون» انجام داده است. نتایج نشان داد که آزمودنیهای دوره آمادگی دیده و دور ندیده از لحاظ فهم خواندن با یکدیگر تفاوتی معنیدار دارند
ادیب (۱۳۷۲)، به «مقایسه تاثیر دوره آمادگی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر و دو زبانه و یک زبانه مقطع ابتدایی شهرهای تبریز و تهران» پرداخته است و به این نتیجه رسید که تاثیر دورهی آمادگی بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان دو زبانه مقطع ابتدایی در دروس مختلف بیشتر از دانش آموزان دو زبانه مقطع ابتدایی در دورس مختلف بیشتر از دانشآموزان یک زبانه همان مقطع است و دانش آموزان دو زبانه مقطع ابتدایی در دروس مختلف بیشتر از دانش آموزان یک زبانه همان مقطع است و در دانش آموزان دو زبانه ابتدایی آمادگی رفته در دروس مختلف عملکرد بهتری دارند.
اسحاق نیا (۱۳۷۲)، تحقیقی تحت عنوان بررسی تاثیر آموزش و پرورش پیش دبستانی بر پیشرفت ذهنی، تحصیلی و سازگاری عاطفی، اجتماعی کودکان دبستانی در شهرستان تربت حیدریه استان خراستان انجام داده است. یافتههای پژوهش نشان داده دادند که رفتارهایی مانند همکاری اجتماعی و حس مسئولیت پذیری در کودکان آموزشی دیده بیشتر از کودکان آموزشی دیده. بیشتر از کودکان آموزش ندیده مشاهده گردید.
کلاس و سوزان گری (۱۹۸۶) مطالعات دامنهداری درباره پیش از دبستان تا کلاسهای ابتدایی انجام دادهاند. نتایج این تحقیقات نشان داد که اگر برنامههای آموزشی اولیه دوران قبل از دبستان غنی و مفید باشند و خانوادهها در رابطه با فرزندانشان آموزشهای دقیق دیده باشند در آن صورت کودکان در دوران ابتدایی از موفقیت و پیشرفت تحصیلی برخوردار خواهند بود.
فلیپ و همکاران (۱۹۸۷)، نیز درمطالعهای میان آموزش پیش دبستانی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان کلاس اول را نشان دادند. از یافتههای این پژوهش چنین برمیآید که سود بردن از آموزش پیشدبستانی به سطح طبقه اقتصادی و اجتماعی دانش آموزان طبقه پایین و متوسط سود بیشتری از این نوع برنامهها میگیرند. همچنین یافتهها، تفاوت معناداری بین نمرات خواندن دو گروه با آموزش پیش دبستانی و بدون آن را نشان دادند.
یلوم (۱۹۶۴)، و جیمز مک ویکرهانت (۱۹۶۱) نشان میدهند که اهمیت آموزش اولیه از بعضی جهات مطلوب و مناسب است. وی اثرات زندگی طولانی در یک محیط «فرهنگی محروم» را در مقایسه با محیط «سرشار و غنی فرهنگی» به صورت کاهش و یا افزایش ۲۰ نمره هوشی و در فواصل رشد سنی نشان داده است. نتایج مطالعات بلوم، اهمیت تجارب مناسب یادگیری سالهای اولیه کودکی و نیز اثراتی که محیط محروم و یا محیط غنی فرهنگی میتواند بر هوش کودکان داشته باشد را مورد تاکید قرار داده است.
جمیزک ویکرهانت، در انتها گزارش میدهد که به احتمال زیاد محرومیت نسبت به محدودیت در رشد حرکتی اثرات به مراتب بیشتری دارد.
انتوایزل و همکاران، نشان دادهاند که گذراندن دوره پیش دبستانی اثرات مهمی در روند فعالیتهای آموزشی کودکان دارد. به اعتقاد این پژوهشگران دوره پیش دبستانی به کودکان در کسب مهارتهای شناختی یاری داده و فرصتهای مناسب جهت فراگیری نقشهای اجتماعی و سازگاری با محیط و سازگاری با محیط را فراهم میآورد.
پیتر کاتنیک (۱۹۹۴)، در مطالعهای با عنوان «آیا تحصیلات پیش دبستانی بر عملکرد دوران دبستان تاثیر میگذارد» بر روی دانشآموزان جزیره «ترینیداد» در دریای کارائیپ، نتیجه گرفت که هیچ یک از فعالیتهای پیش دبستانی معلم محور و یا دانش آموز محور بر عملکرد تحصیلی آزمودنیها در طول تحصیلات ابتدایی و چه در پایان تحصیلات ابتدایی تاثیری نداشتهاند.
پرین کل (۱۹۶۶)، از پژوهشی که روی ۱۱۰۰۰ کودک ۱۱ ساله انجام داد، چنین نتیجه گرفت که کودکانی که در سن ۴ سال و ۶ ماه به کودکستان رفته بودند از کودکانی که این دوره را درسن ۵ سال و ۶ماه شروع نموده بودند در خواندن و ریاضیات بهتر بودند.
لیپولا، ویوراس و پوسکیپارتا (۳۰۰۲)، در رابطه با «خواندن و انگیزه از پیش دبستانی تا پایه هشتم» مطالعاتی انجام دادند و پیبردند که پایه گروهها در مهارتهای خواندن متفاوت هستند همچنین رابطه زیادی بین عامل انگیزشی، موفقیت مدرسه و مهارتهای خواندن دانشآموزان بررسی شده بود نتایج این مطالعات نشان داد مهد کودک و در دوره قبل از دبستان تکوین مییابد و این پژوهش اهمیت دوره پیش دبستانی را نشان داد.
در سال (۱۹۷۳) دیوید ویکارت و همکارانش برای پی بردن به تاثیر محرکات و آموزشهای اولیه در کودکان تحقیقاتی در همین زمینه انجام دادند. نتایج حاصل حاکی از پیشرفت مهمی به نفع کودکان گروه آزمایش بود؛ زیرا سرانجام مشخص گردید که نیاز آنها به کلاسهای تقویتی و آموزش ویژه نسبت به گروه کنترل کمتر است.
نوشته تاریخچه ی آموزشی پیش از دبستان اولین بار در همیارپروژه نوین. پدیدار شد.